چکیده
با مراجعه به آیات و روایات روشن است که مسلمانان در موارد مهم و اصولی دارای ارزش ها و اشتراکات فراوانی می باشند و موارد اختلافی در مقابل آن بسیار اندک و ناچیز هستند که بیشتر در فروع می باشند، این اشتراکات عبارت است از: اعتقاد به خدا، پیامبر(ص)، قرآن، قبلۀ، حب اهلبیت، مرجعیت علمی تبیینی اهلبیت(ع)، استقامت در برابر دشمن مشترک، این موارد است که عامه مردم خیلی به آن توجه ندارند، لذا نیاز به تبیین و یادآوری دارد مخصوصا مرجعیت علمی اهلبیت (ع) ما در این مقاله به جای مرجعیت سیاسی اهلبیت (ع) مرجعیت تبیینی اهلبیت(ع) را با توجه به آیه چهل چهارم سوره نحل بررسی کردیم و روشن است که تمام مذاهب به مرجعیت علمی و اعلمیت اهلبیت(ع) معتقد و معترف هستند.
سوال اصلی: ارزشها و باورهایی مشترک میان امت اسلامی چیستند؟
مقدمه
یکی از مسائل مهم امروز جهان اسلام اتحاد امت اسلامی است چون دشمنان اسلام و مسلمانان با هر وسیله و بهانه می خواهند مسلمانان را از هم دور کند و میان شان اختلاف و تفرقه ایجاد کنند. دشمن از این کار اهداف مختلفی دارد، ازجمله عقب نگهداشتن مسلمانان از نظر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی و ایجاد جنگ و درگیری میان مذاهب اسلامی. در نتیجه می خواهد از این طریق حضورشان در کشور های اسلامی را توجیه کند و منابع و سرمایه های اقتصادی و انسانی آن ها را به بهانه های محافظت از صلح و برقراری امنیت به غارت ببرد و از طرفی می خواهند جلوی نفوذ فرهنگی مسلمانان را در بین سایر ادیان بگیرد و آن ها را انسان های خشن و عقب مانده معرفی کنند. بنابراین برای از بین بردن نقشه دشمن لازم است امور اختلاف برانگیز از میان برداشته شوند و جنبه های اشتراکی امت اسلامی برجسته گردد، تحقیق حاضر در پی یافتن پاسخ به این سوال است و آن اینکه مهم ترین ارزشها و باورهای مشترک میان امت اسلامی چیستند؟
میان امت اسلامی اشتراکات فراوان وجود دارند که این مقاله گنجایش بررسی تمام آن ها را ندارد لذا به چند مورد مهم از آن ها اشاره می کردد از جمله مرجعیت علمی تبیینی اهلبیت(ع) که خیلی اهمیت فراوان دارد چون در وحدت و تقریب میان امت اسلامی نقش مهم دارد که لازم است ما به جای مرجعیت سیاسی اهلبیت(ع) روی مرجعیت علمی تأکید نماییم. و در قرآن هم در آیه چهل و چهارم سوره نحل درباره مرجعیت اهل بیت(ع) تاکید شده است.
وحدت از همان صدر اسلام همیشه یکی از دغدغه بزرگان دین بوده است. اما سیر تاریخی آن طی دویست سال اخیر است که اولین بار در قرن سیزدهم هجری توسط سید جمال الدین پایه گذاری شد و بعد از وی شیخ محمد عبده برای تقریب تلاش نمود و مدرسه الازهر مصر را تأسیس نمود و بعد از او این راه توسط شاگردانش مثل عبدالمجید و شیخ محمد شلتوت ادامه یافت. و از طرفی هم آیت الله بروجردی(ره) و آیت الله کاشف الغطاء برای وحدت و تقریب میان امت اسلامی تلاش زیادی کردند. \یوسف آباد\۱۳۹۶\ص۱۷
روش تحقیق
در پژوهش حاضر برای گردآوری اطلاعات از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است که منبع اصلی قرآن کریم و روایات می باشد.
پیشینه تحقیق
بخاطر اهمیت دین مبین اسلام و امور مسلمین، درباره تقریب و وحدت میان مسلمانان کتاب ها و مقالات و پایان نامه های زیادی نوشته شده است که به چند مورد اشاره می شود.
الف) کتاب
۱ـ شیوه های حفظ و همبستگی در کلام وحی، عبد الکریم پاک نیا، ۱۳۸۴
۲ـ راه های وحدت اسلامی، شرف الدین، موسوی جبل عاملی
ب) پایان نامه
۱ـ راهکار وحدت اسلامی از دیدگاه قرآن، یوسف آباد، مسلم خانی، ۱۳۹۸
۲ـ مبانی و راهکار های تقریب مذاهب اسلامی از دیدگاه امام صادق(ع)، مجیدی، محمد
ج) مقاله
راه کار های تقویت اخوت دینی از دیدگاه قرآن و روایات نبوی، شاد مهر، امان قلیچ، سایت نور مکز، ۱۳۹۱
اهمیت و ضرورت
در درون اسلام مذاهب مختلفی وجود دارند که دارای اشتراکات زیادی می باشند بطوری که اگر سعی شود کارهای تقریبی صورت بگیرد و نقاط مشترک برجسته گردد، نست به همدیگر و آراء و نظریات شان شناخت پیدا می کنند، اختلافات و سوء برداشت ها از بین می روند و از این طریق مسلمانان به وحدت می رسند و زندگی مسالمت آمیزی خواهند داشت. اما اگر کار وحدت و تقریبی صورت نگیرد دشمن از سوء برداشت ها و عدم شناخت مسلمانان از نقاط اشتراک شان، سبب اختلاف میان صفوف مسلمانان گردیده و در نتیجه از نظر فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی عقب می ماند و همیشه دست نیاز به سمت دشمن مشترک دراز خواهند نمود.
مفاهیم
ارزش
در بحث ارزش دو معنا مورد توجه قرار می گیرد:
الف) درمعنای اول ارزش به معنای وسیع کلمه بکار می رود که به جنبۀ های وجودی یک موجود اشاره دارد. در این معنا دربارۀ خیر یا شرَ بودن یک موجود صحبت می شود که مقصود از آن وضع یا جایگاه وجودی آن موجود است.
ب) ارزش درمعنای محدود تری بکار می رود که عمدتا مربوط به اعتبار های ادراکی یک موجود نسبت به امور مختلف است و مفاهیم باید و نباید به میان می آید و هنجار های مختلف اجتماعی با مطلوبیت مختلف، مورد نظر قرار می گیرد. پس این نوع دوم ارزش اعتباری است.\باقری\۱۳۸۹ه\ج۱\ص۲۰۶
مسئلۀ متفاوت بودن امور ارزشی و ارزشگذاری، و نیز امور واقع یا ادراک های واقعی انسان، مورد توجه فیلسوفان مختلف قرار گرفته که به انحاء مختلف مورد تفسیر واقع شده است. در متون اسلامی ارزش مند تلقی شدن چیزی را به نحوۀ ادراک انسان از امور وابسته می داند. اما اینکه انسان چیزی را خوب یا بد، ارزشمند یا بی ارزش در نظر بگیرد، تنها عامل تعیین کننده در امور ارزشی نیست. قرآن در این زمینه می گوید: چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آنكه خیر شما در آن است. و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنكه شر شما در آن است.\بقره\۲۱۶، خدا مى داند و شما نمى دانید. از این آیه استفاده می شود که اعتبار انسان نسبت به عنوان خوب و بد گاهی به جا و درست است و گاهی نابجا است. با توجه به اینکه از نظر اسلام خداوند خیر بنیادین و نیز بنیاد خیر است، ارزشها از ماهیت ویژۀ برخوردار است. امر ارزشی علاوه برآن که به ادراک و اعتبار انسان مبتنی است. به جایگاه وجودی امور یا نسبت آنها با غایت هستی نیز ناظر است. هنگامی که اعتبارهای ذهنی آدمی، ناظر به چنین روابط وجودی باشد، اعتبارهای بجا خواهد بود و درآن جا می توان از ارزشهای قابل قبول سخن گفت. در غیر این صورت، اعتبارهای نابجا و لغو، حاکی از ارزشهای واهی خواهد بود. بر این اساس، هرچند ارزش ها جنبۀ اعتباری دارند، اما اعتبار در این جا حاکی از سلیقۀ صرف شخصی یا قرار داد صرف اجتماعی نیست بلکه اعتباری است که بر پشتوانه ای از واقعیتها یا حقایق تکیه دارد. \باقری\ج۱\ص۲۰۶
وحدت
درلغت: وَحْدَة یعنى انفراد و تنهائى و وَاحِد در حقیقت چیزی است كه جزء و اجزاء ندارد. یكی است و واحد است آنگاه این معنى به هر موجودى اطلاق شده تا جائی كه هیچ عددى نیست مگر اینكه با این واژه توصیف شده است. راغب اصفهانی\۱۴۱۲ه\ ص: ۸۵۷
وحدت در اصطلاح
منظور از وحدت میان امت اسلامی عبارت است از همکاری و تعاون پیروان مذاهب اسلامی بر اساس اصول مشترک و مسلم اسلامی و در پیش گرفتن موضع عملی واحد در برابر دشمنان اسلام و احترام و التزام قلبی و عملی هریک از مسلمانان به مذهب خود. مجیدی، ،ص۹
امت: الأمَّة جمع أُمَم به معنای: قبیله، میهن، وطن؛ گروه، نژ ادى از مردم، راه و روش، مجموعه و گروه، دین و هر قومی که به پیامبر(ص) نسبت داده شود امت آن حضرت است. \بستانی\۱۳۷۶ه\ج۱\ص۳۰۸ و راغب اصفهانی\۱۴۱۲ه\ص۸۶ و صاحب\۱۴۱۴ه\ ۱۰\ص ۴۶۰\ و از هری \۱۴۲۱ه\ج۱۵\ص۴۵۴ه، پس امت از ماده ام (بر وزن قم) به معنای مادر است، و در اصل به معنای انضمام اشیاء به یكدیگر مى باشد و به همین جهت به هر گروهى كه در هدف، یا در زمان و مكان واحدى جمع هستند امت گفته مى شود\راغب اصفهانی\۱۴۱۲ه\ص۸۶
امت در قرآن به معانی زمان/هود/۸، رهبر و امام/نحل/۱۲۰/ دین وآئین/زخرف/۲۲ و گروهی ازمردم از اصناف مختلف/قصص/۲۳
اسلام در لغت
از مادۀ سلم به معنایی صحت و عافیت و دوری از هرگونه عیب و نقص و انقیاد می باشد.\جوهری\۱۳۶\ج۵\ص۱۹۵۱و فراهیدی\۱۴۰۹\ج۷\ص۲۶۵
اسلام در اصطلاح
اسلام با چند چیز ثابت می شود قبول الوهیت و توحید خدا، رسالت پیامبر(ص) و اعتراف به معاد و قبول ضروریات دین که انکار آن ها به انکار نبوت برمی گردد، پس در نتیجه می توان گفت اسلام اقرار به شهادتین است چون بر ضروریات دین تحت الوهیت و توحید و رسالت پیامبر(ص) قرار می گیرد، بنابراین گوینده شهادتین مسلمان می باشد و احکام اسلام بر او جاری می شود مگر اینکه بدانیم اقرار فقط زبانی بوده نه قلبی. خوئی، ۱۴۱۳ه، ج۱،ص۵۳، امام خمینی(ره) می گوید: اگر کافر شهادتین بگوید ولی انسان نداند قلبا مسلمان شده یا نه، پاک است ولی اگر بداند قلبا مسلمان نشده بنابر احتیاط واجب باید از او اجتناب کند. \خمینی\ ۱۳۸۱\ ص۳۲\ م۲۰۹
باور ها و ارزش های مشترک
۱ـ توحید
توحید نه تنها یکی از محور های مهم اتحاد و تقریب میان مسلمانان است بلکه محور اتحاد میان تمام ادیان الهی می باشد. قرآن خودش با ندای رسا و صریح در این زمینه چنین می گوید: قُلْ یا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَیْئاً و لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ اَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَلا نُشْرِكَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ\ آل عمران\۶۴ـ بگو: اى اهل كتاب، بیایید بر سر سخنى كه میان ما و شما یكسان است (انبیاء و كتاب هاى آسمانى بر آن متّفقند) گرد آییم، و آن این كه جز خدا را نپرستیم و چیزى را شریك او نكنیم و برخى از ما برخى دیگر را خدایانى به جاى خدا نگیرد. پس اگر (از این پیشنهاد) روى گرداند ند بگویید: گواه باشید كه ما مسلمانیم.
محور های اتحاد در این آیه عبارت است از:
۱ـ دعوت به اصل مشترک میان تمام ادیان الهی یعنی توحید و عدم شریک قرار دادن برای خدا.
۲ـ نفی عبودیت و بندگی غیر خدا.
۳ـ اصل آزادی و حریت انسان ها و ازبین بردن بردگی و اسارت.
۴ـ تسلیم در برابر خداوند متعال.
این اموری است که میان تمام مسلمانان مشترک است، تمام مذاهب اسلامی موحد است بندگی غیر خدا را نفی می کند و آزادی را حق تمام مسلمانان می داند و از ظلم و به بردگی گرفتن مسلمان بیزار است و معتقدند انسان فقط در مقابل خداوند سر تسلیم فرود بیاورند و در مقابل او کرنش نمایند، وقتی این امور بیان می شوند مسلمانان از عقاید و باور های هم اطلاع پیدا می کنند و احساس نزدیکی و هم سوی نسبت به همدیگر می نمایند.
۲ـ پیامبر(ص) به عنوان محور وحدت
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَكْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِیداً. \نساء\۱۳۶ـ اى كسانى كه ایمان آوردهاید! به خدا و پیامبرش، و كتابى كه بر او نازل كرده، و كتب (آسمانى) كه پیش از این فرستاده است، ایمان (واقعى) بیاورید كسى كه خدا و فرشتگان او و كتابها و پیامبرانش و روز واپسین را انكار كند، در گمراهى دور و درازى افتاده است.
در این آیه شریفه مؤمنین را دستور مى دهد براى بار دوم ایمان بیاورند، چنین برداشتی به خاطر دو قرینه است، قرینه اول اینكه متعلق ایمان دوم را بطور تفصیل شرح مىدهد و مى فرماید: به خدا و رسول او و كتاب او ایمان بیاورید … و قرینه دوم این است كه تهدید كرده كه اگر به تك تك این جزئیات و تفاصیل ایمان نیاورید به ضلالتى بعید گمراه شدهاید، پس معلوم مى شود كه مراد از ایمان اول ایمان به طور اجمال و سر بسته و در بسته است و مراد از ایمان دوم، ایمان به تفاصیلى است كه در آیه بیان نموده و حاصل مضمون آیه این است كه مؤمنین باید ایمان سربسته و اجمالى خود را بر تك تك این جزئیات بگسترند، براى اینكه این جزئیات معارفى هستند كه به یكدیگر مرتبط و وابسته اند و هر یك مستلزم بقیه است. طباطبایی\ ۱۴۱۷\ ج۵\ ص: ۱۱۲، این آیه محور اتحاد مؤمنان را، ایمان به خدا و رسولش و کتب آسمانی می داند، پس بنابراین یکی از محور های تقریب میان مذاهب اسلامی پیامبر(ص) می باشد که مسلمانان با پیروی از دستورات آن حضرت می تواند بر محور واحد حرکت کند و از اختلاف و تفرقه دوری نمایند. خداوند نیز وجود نازنین پیامبر(ص) را محور وحدت عملی قرار داده است. ما آتا كُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَها كُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا. \حشر\۷، آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگیرید (و اجرا كنید)، و از آنچه نهى كرده خوددارى نمایید. در این آیه به طور صریح دستور می دهد که هرچه پیامبر(ص) برایتان آورده، اجرا نمایید و به آن عمل نماید و از آن چه نهی نموده ترک نماید. اگر واقعا تمام مسلمانان وجود نازنین پیامبر(ص) را در تمام زمینه ها الگوی خود قرار بدهند و به دستوراتش عمل کنند اختلافات از بین خواهند رفت. بنابراین اطاعت از وجود نازنین پیامبر(ص) و تسلیم بودن در برابر اوامر و نواهی آن حضرت در وحدت و همبستگی مسلمانان نقش مهم دارد. چون قول و فعل آن حضرت، معصوم از خطا می باشد، هرچه را می گوید وحی خداوند متعال است.
وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحى\نجم \۳و۴\ و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى گوید! آنچه مى گوید چیزى جز وحى كه بر او نازل شده نیست!
این سخن تنها در مورد آیات قرآن نیست، بلكه به قرینه آیات گذشته سنت پیامبر (ص) را نیز شامل مى شود كه آن هم بر طبق وحى الهى است، چرا كه این آیه با صراحت مى گوید: او از روى هوى و هوس سخن نمى گوید هر چه مى گوید وحى است. \مکارم شیرازی\۱۳۷۶\ج۲۲\ ص۴۸۱
۳ـ مکه و مراسم حج
مسلمانان دارای قبله واحد می باشد که در شبانه روز پنچ بار همه رو به خانه خدا نموده با رب خودش راز و نیاز می کنند و نیز هرساله عدهی زیادی با پارچه ها و لباسهای یک رنگ به دور این خانه به طواف می پردازند و زیارت می کنند، این ها همه نقطه اشتراک مسلمانان هستند که آن ها را از اختلاف و پراگندگی حفظ می کنند، چون مکه و حج مثل یک پرچم و علم می ماند که همه باید به سمت آن پرچم حرکت کنند و از هم دیگر جدا نگردند که اگر از هم جدا شوند و یک دیگر را گم کنند دشمنان مشترک و گرگ صفت، آن ها را راحت از بین خواهند برد. امام علی(ع) در این زمینه چنین می گوید: جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لِلْإِسْلَامِ عَلَما. \صبحی صالح\۱۴۱۴\ ص۴۵\خ۱
۴ـ محبت اهلبیت(ع)
وِلَایَة: با كسره حرف واو به معنای یارى كردن است. اما با فتح حرف واو به معنای سرپرستى می باشد. و نیز گفته شده هر دو واژه حقیقتش همان سر پرستى است كه كارى را بعهده بگیرند. وَلِیّ و مَوْلَى در آن معنى بكار میرود كه هر دو در معنى اسم فاعل هستند.\راغب اصفهانی\ص۸۸۵، بعضی هم می گوید اگر به فتح واو باشد به معنای یاری است و اگر به کسر واو باشد به معنای رهبر و سرپرست می باشد.\ابن منظور\ج۱۵\ص۴۰۷، به هر حال ولایت به معنای دوستی و محبت اهل بیت عصمت و طهارت مورد اتفاق تمام مذاهب اسلامی می باشد درآن اختلافی نیست. فقط ولایت به معنای حاکم و رهبری سیاسی مورد اختلاف می باشد. از و جود پیامبر(ص) سوال شد منظور از مودَت ذی القربی چه کسانی هستند؟ در جواب فرمود: علی و فاطمة و أبناؤهما، حضرت در روایت دیگر فرمودند: کسی که با حبَ آل محمد(ص) بمیرد شهید مرده است و… اگر کسی با بغض آل محمد بمیرد بوی بهشت را استشمام نمی کند. \فخر رازی\ ۱۴۲۰ه\ ج۲۷\ ص۵۹۵ و قرطبی\ ۱۳۶۴ه\ ج۱۶\ ص۲۲و ۲۳
حاکم نیشابوری از زبان پیامبر(ص) درباره نقش اهل بیت(ع) چنین روایت می کند: النَجوم أمان لأهل الأرض من الغرق و اهل بیتی أمان لأمتی من الاختلاف فاذا خالفتهم قبیلته من العرب اختلفوا فصارو حزب ابلیس. ستارگان سبب در امان ماندن زمینیان از غرق شدن آنها است و خاندان من سبب در امان ماندن امتم از تفرقه و پراکندگی اند هر وقت گروهی از عرب با اهل بیت من مخالفت کنند، به تفرقه و چند دستگی مبتلا می گردند و از حزب شیطان محسوب خواهند شد. \حاکم نیشابوری\ ۱۹۹۵\ ج۳\ ص۱۰۹
۵ـ مرجعیت علمی اهلبیت(ع)
بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ\نحل\۴۴\ از آنها بپرسید كه) از دلایل روشن و كتب (پیامبران پیشین آگاهند!) و ما این ذكر (قرآن) را بر تو نازل كردیم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى؛ و شاید اندیشه كنند!
لغات
ذكر دو معنى دارد گاهى به معنى حفظ و گاهى به معنى یادآورى است، البته این یادآورى ممكن است به وسیله دل بوده باشد (كه ذكر درونى و باطنى محسوب مى شود) و ممكن است به وسیله زبان باشد (كه ذكر لفظى محسوب مى گردد) و اگر مى بینیم به قرآن، ذكر گفته شده است به خاطر همان است كه حقایقى را بازگو مى كند.\راغب اصفهانی\۱۴۱۲ه\ص۳۲۸
بَانَ یعنى ظاهر و روشن شد و بَیَّنْتُهُ یعنى بیان و آشكار نمودم. \راغب اصفهانی\۱۴۱۲ه\ص۱۵۷،
در این آیه به طور صریح از پیامبر(ص) به عنوان مبیَن و روشن کننده قرآن یاد می کند یعنی پیامبر(ص) را فرستاده تا این قرآن را برای مردم تبیین و روشن کند تا مردم در این آیات، و وظایفى كه در برابر آن دارند، بیندیشند و تفکر نمایند.
در واقع می خواهد به پیامبر(ص) بگوید این دعوت و برنامه رسالت تو از نظر اصولى چیز جدید و بی سابقهاى نیست بلکه بر رسولان پیشین نیز، كتب آسمانى نازل كردیم تا مردم را به وظایفشان در برابر خدا و خلق و خویشتن آشنا سازند بر تو نیز این قرآن را نازل كردیم، تا به تبیین مفاهیم و تعالیم آن بپردازى و اندیشه انسانها را بیدار سازى، تا با احساس تعهد و مسئولیت، در راه حق گام بگذارند و به سوى تكامل پیش بروند.\ مکارم شیرازی\ ۱۳۷۴ه\ ج۱۱\ ص ۲۴۳
پس این آیه دلالت دارد بر حجیت قول رسول خدا (ص) در بیان آیات قرآن و تفسیر آن، چه آن آیاتى كه نسبت به مدلول خود صراحت دارند و چه آنهایى كه ظهور دارند، و چه آنهایى كه متشابهند، و چه آنهایى كه مربوط به اسرار الهى هستند، بیان و تفسیر رسول خدا (ص) در همه آنها حجت است، این در خود بیان رسول خدا (ص) است و در ملحقات بیان آن جناب كه همان بیانات ائمه هدى (ع) است نیز مطلب از این قرار است، زیرا به حكم حدیث ثقلین بیان ایشان هم بیان رسول خدا (ص) و ملحق به آن است، به خلاف سایر افراد. و اما اینکه فرموده: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ارشاد به حكم عقل است كه عقل، عقلا را ملزم مى كند به اینكه اگر در فنى جاهل بودند به عالم آن فن رجوع كنند، بدون اینكه حكم خود را به طائفه معین اختصاص داده باشد. البته این درباره بیاناتى است كه بطور مشافهه و رو در رو از رسول خدا (ص) و امامان (ع) گرفته شده باشد، و اما اگر خود ما از آن حضرات چیزى نشنیده ایم ولى دیگران آن را نقل مىكنند در صورتى كه آن نقل به حد تواتر رسیده باشد و یا قرینهاى قطع آور یا نزدیك به آن همراهش باشد آن نقل هم حجت است، چون آن هم بیان ائمه (ع) است و اما چیزى كه حاكى آن بیان است اگر به حد تواتر نرسیده باشد و آن چنان قرینه اى هم همراه نداشته باشد چنین چیزى حجت نیست، چه مخالف كتاب باشد و چه موافق آن، چون در اولى بیان نیست، و در دومى بیان بودنش احراز نشده. \ طباطبایی\۱۴۱۷ه\ج۱۲\ص۲۵۹، بنابراین از این آیه استفاده می شود پیامبر(ص) مبیَن و مفسَر قرآن می باشد چون آیه بطور صریح حضرت را بعنوان مبیَن و مفسر قرآن معرفی می کند و حضرت هم تا آخرین لحظۀ عمری با برکتش سعی و تلاش نمود تا معارف اسلام و قرآن را برای مردم بیان کند. اما با توجه به جاودانگی اسلام و بودن آخرین دین الهی، در تمام زمان ها و برای تمام بشریت، لازم است بعد از وجود نازنین آن حضرت کسانی که از همه اعلم و آگاه تر به قرآن و سنت هستند و از مقام عصمت برخور دارند و نزدیک ترین و بالاترین مقام را نسبت به حضرتش دارند مسؤلیت تبیین قرآن را به عهده بگیرند که آنان به حکم حدیث ثقلین اهلبیت عصمت و طهارت(ع) می باشد. پس بنابراین بعد از پیامبر(ص) مرجع علمی مسلمانان اهلبیت عصمت و طهارت آن حضرت می باشد.
منظور از اهل ذکر
در روایات متعددى كه از طرق اهل بیت (ع) وارد شده مى خوانیم كه اهل ذكر پیامبر(ص) و امامان معصوم (ع) هستند و در بسیارى از تفاسیر و كتب اهل سنت نیز روایاتى به همین مضمون می خوانیم از جمله در تفسیر شواهد التنزیل لقواعد التفضیل چنین آمده عَنِ الْحَارِثِ قَالَ: سَأَلْتُ عَلِیّاً عَنْ هَذِهِ الْآیَةِ: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ فَقَالَ: وَ اللَّهِ إِنَّا لَنَحْنُ أَهْلُ الذِّكْرِ، نَحْنُ أَهْلُ الْعِلْمِ، وَ نَحْنُ مَعْدِنُ التَّأْوِیلِ وَ التَّنْزِیلِ، وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ: أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیَأْتِهِ مِنْ بَابِهِ.\حسکانی\۱۴۱۱ه\ ج۱، ص: ۴۳۲ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ فِی قَوْلِهِ: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ قَالَ: نَحْنُ أَهْلُ الذِّكْرِ.\ طبری\۱۴۱۲ه\ج۱۴\ص۷۵،
این بار اول نیست که روایات تفسیری مصداقهاى معینى را بیان می کند نظیر این در روایات ما زیاد وارد شده است، این مفهوم وسیع آیه را هرگز محدود نمى كند، چون ذكر به معنای هر گونه آگاهى و یادآورى و اطلاع است، و اهل الذكر، آگاهان و مطلعین را در همه زمینه ها در بر مى گیرد.
ولى از آنجا كه قرآن مجید نمونه بارز یادآورى و علم و آگاهى است به آن ذكر اطلاق شده و هم چنین شخص پیامبر (ص) نیز مصداق روشن ذكر است، به همین ترتیب امامان معصوم كه اهل بیت او و وارث علم او هستند، روشن ترین مصداق اهل ذكر هستند.
ولى قبول همه این مساله هیچگونه منافاتى با عمومیت مفهوم آیه و همچنین مورد نزول آن كه دانشمندان اهل كتاب است ندارد، و به همین دلیل علماى اصول و فقهاى ما در مباحث مربوط به اجتهاد و تقلید و پیروى ناآگاهان در مسائل دینى از آگاهان و مجتهدین به این آیه استدلال كردهاند.\مکارم شیرازی،۱۳۷۴ه\ ج۱۱\ ص ۲۴۴
بنابراین آیه فوق بیانگر یك اصل اساسى اسلامى در تمام زمینههاى زندگى مادى و معنوى است و به همه مسلمانان تاكید مى كند كه آنچه را نمى دانند از اهل اطلاعش بپرسند و پیش خود در مسائلى كه آگاهى ندارند دخالت نكنند.
به این ترتیب مساله تخصص نه تنها در زمینه مسائل اسلامى و دینى از سوى قرآن به رسمیت شناخته شده، بلكه در همه زمینهها مورد قبول و تاكید است، و روى این حساب بر همه مسلمانان لازم است كه در هر عصر و زمان افراد آگاه و صاحب نظر در همه زمینهها داشته باشند كه اگر كسانى مسائلى را نمى دانند به آنها مراجعه كنند. ولى ذكر این نكته نیز لازم است كه باید به متخصصان و صاحب نظرانى مراجعه كرد كه صداقت و درستى و بى نظرى آنها ثابت و محقق است، آیا ما هرگز به یك طبیب آگاه و متخصص در رشته خود كه از صداقت و درستكاریش در همان كار خود، مطمئن نیستیم مراجعه مى كنیم؟! لذا در مباحث مربوط به تقلید و مرجعیت، صفت عدالت را در كنار اجتهاد و یا اعلمیت قرار دادهاند، یعنى مرجع تقلید هم باید عالم و آگاه به مسائل اسلامى باشد و هم با تقوا و پرهیزكار. تفسیر نمونه، ج۱۱، ص: ۲۴۶و ۲۴۴، پس منظور از اهل ذکر اهل بیت معصوم می باشد و لازم است که مسلمانان علوم و معارف خودش را از اهلبیت بگیرد چون به عقیده فریقین چون آنان هم اعلم هستند و هم عادل می باشند.
سخن بزرگان اهل سنت نسبت به اعلمیت و مرجعیت اهلبیت(ع)
احمدبن حنبل دربارۀ علم امام علی(ع) از زبان عمر می گوید: علی(ع) از همۀ ما به قضا و فن داوری عالم تر است.\احمدبن حنبل،مسند امام احمدبن حنبل\ج۵\ص۱۱۳
وی در جای دیگر از پیامبر(ص) روایت می کند که علی(ع) أقدم أمَتی سلما، و أکثرهم علما، و أعظمهم حلما.\احمدبن حنبل\ ج۵\ص۲۶، علی(ع) در ایمان پیش تاز امتم است و علمش از همه بیشتر و حلمش از همه عظیم تر است.
در منابع اهل سنت دربارۀ علم امام علی(ع) آمده که رسول خدا(ص) فرمود: أنا مدینته العلم و علی بابها. و نیز از زبان عمر نقل شده: لولا علیَ لهلک عمر.\ ،۱۴۲۸ه\ص۲۷۰،
فخر رازی در تفسیرش این روایت را نقل می کند قال علی (علیه السلام): «علمنی رسول اللّه صلى اللّه علیه و سلم ألف باب من العلم و استنبطت من كل باب ألف باب)\فخررازی\ ۱۴۲۰ه\ ج۸\ص۲۰۰،
امیرمؤمنین خودش فرمود: هیچ کسی نیست که از آیۀ قرآن از من سوال کند، مگر اینکه من جواب می دهم.\ طبری\۱۳۹۸ه\ج۲۷\ص۵،
حسکانی این روایت را نقل می کند عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَالَ: أَعْلَمُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ. \حسکانی\۱۴۱۱ه\ ج۱، ص: ۴۳۴، و علماء أهل بیت رسول اللّه علیهم السلام و الرحمة من خیر العلماء إذا كانوا على السنة المستقیمة كعلی و ابن عباس و ابنی علی الحسن و الحسین، و محمد ابن الحنفیة و علی بن الحسین زین العابدین، و علی بن عبد اللّه بن عباس، و أبی جعفر الباقر و هو محمد بن علی بن الحسین و جعفر ابنه، و أمثالهم و أضرابهم و أشكالهم ممن هو متمسك بحبل اللّه المتین و صراطه المستقیم، و عرف لكل ذی حق حقه و نزل كل المنزل الذی أعطاه اللّه و رسوله و اجتمعت علیه قلوب عباده المؤمنین.\ ابن کثیر\۱۴۱۹ه\ ، ج۴، ص: ۴۹۲،
ابوحنیفه دربارۀ امام صادق(ع) می گوید: لو لا سنتان لهلک النعمان\ ابن اثیر\۱۴۰۳ه\ج۱\ ص۱۸۶\
مالک بن أنس در بارۀ علم امام صادق(ع) می گوید: در علم و عبادت و پرهیزگاری، برتر از جعفر بن محمد هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است.\ مؤسسه بلاغ\ ۱۴۱۴ص۳۸۷\
نتیجه
باتوجه به آیه مبارکه و احادیث و سخنان بزرگان مذاهب اهل سنت به این نتیجه می رسیم که میان مذاهب اسلامی مشترکات و ارزشهای مشترک فراوان وجود دارند، از جملۀ نسبت به توحید، قبلۀ، پیامر(ص)، محبت و اعلمیت و مرجعیت علمی اهل بیت(ع) همه توافق دارند و به این امر معترف هستند، لذا نیاز است که با توجه به وجود خطر از طرف دشمنان اسلام و مسلمانان نسبت به اصل دین و موجودیت مسلمانان روی مشترکات خود به خصوص مرجعیت علمی اهل بیت(ع) متمرکز شود و از وارد شدن به حوزه های اختلاف بر انگیز که خیلی جزئی و اندک هستند اجتناب کنند و نسبت به عقاید و باور های هم احترام گذارده متمسک به ثقلین پیامبر (ص) بشوند و در مقابل دشمنان ید واحده باشند، تا بتوانند به پیشرفت های مهم در ابعاد مختلف دست پیدا کنند.
منابع
۱ـ ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ۱۵جلد، دار احیاء التراث العربی – بیروت، چاپ: اول، ۱۴۲۱ ه.ق.
۲ـ الشافعی الایجی، فضائل الثقلین من کتاب توضیح الدلائل علی ترجیج الفضائل، تحقیق حسین الحسنی البرجندی، المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیه، تهران، ۱۴۲۸۵، چاپ اول
۳ـ ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۳ ، ص : ۹۰، محقق: هارون، عبدالسلام محمد، مكتب الاعلام الاسلامی، قم،۱۴۰۴ ه. ق، چاپ اول
۴ـ ابن حنبل، احمد، المسند، دار صادر، بیروت
۵ـ ابن اثیر، مبارک بن محمد، جامع الاصول فی احادیث الرسول، چاپ عبد القادر ارناووط، بیروت، ۱۴۰۳ه
۶ـ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: محمد حسین شمس الدین، دار الکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۹
۷ـ بستانى، فواد افرام، فرهنگ ابجدى، ۱جلد، اسلامی – تهران، چاپ: دوم، ۱۳۷۵ ه.ش. راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ص: ۸۶
۸ـ باقری، خسرو، درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۸۹ه ش، چاپ دوم
۹ـ جوهری، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، تحقیق: عطار احمد عبد الغفور، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۳۷۶ه، چاپ اول
۱۰ـ حاکم نیشابوری، محمدبن محمد، المستدرک علی صحیحین، دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۹۹۵م
۱۱ ـ حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تحقییق: محمد باقر محمودی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۴۱۱ه
۱۲ـ خویی، ابوالقاسم، التنقیح فی شرح عروته الوسقی، مؤسسسه احیاء آثار امام خویی، قم، ۱۴۲۶ه، چاپ دوم
۱۳ـ روح الله، خمینی، رسالۀ توضیح المسائل، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، قم، ۱۳۸۱ش، چاپ سوم
۱۴ـ شریف الرضی، محمدبن حسین، نهج البلاغه(للصبحی صالح)، قم، ۱۴۱۴ه، چاپ اول
۱۵ـ قرطبی، محمدبن احمد، الجامع لاحکام القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۶۴
۱۶ـ طبری، ابوجعفر محمدبن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، دار المعرفته، بیروت، ۱۴۱۲ه، چاپ اول
۱۷ـ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه ، قم،۱۴۱۷ه، چاپ پنجم
۱۸ـ راغب اصفهانی، حسسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، تحقیق: صفوان عدنان، دار القلم، بیروت، ۱۴۱۲ه، چاپ اول
۱۹ـ محمد، مجیدی، مبانی، و راهکار های تقریب مذاهب اسلامی از دیدگاه امام صادق(ع)، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه، به نقل از گفتاری پیرامون وحدت اسلامی و تقریب مذاهب فصل نامه اندیشه تقریب، سال ۱۳۸۵، ش۸
۲۰ـ یوسف آباد، مسلم خانی، راهکار وحدت اسلامی از دیدگاه قرآن، مرکز مدیریت حوزه علمیه، قم، ۱۳۹۶
۲۱ـ محمدن عمر، فخر رازی، مفاتح الغیب، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۲۰ه
۲۲ـ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ه، چاپ اول
۲۳ـ مؤسسه بلاغ، سیرته رسول لله(ص) و اهل بیته(ع)، المعاونیه الثقافیه للمجمع العالمی لاهل البیت(ع)،۱۴۱۴،چاپ اول
۲۴ـ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، نشرهجرت، قم، ۱۴۰۹ه، چاپ دوم
۲۵ـ صاحب، اسماعیل بن عباد، المحیط فى اللغة، ۱۱جلد، عالم الكتب – بیروت، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ه.ق.