حاج آخوند قرغنه تو
طلاب علوم دینی که از افغانستان در نجف مشغول به تحصیل بودند، در هنگام بازگشت به وطن تحول همه جانبه در حوزه های گوناگون سیاسی، اجتماعی و علمی و فرهنگی بر جای گذاشته اند. ایشان با پایگاه قرار دادن مساجد و حسینیه ها سهم به سزایی در گسترش علوم حوزوی بخصوص ادبیات عرب، منطق، فلسفه، کلام، تفسیر، فقه، اصول و…داشتند. شیفتگان علم و دانش با پشتکار و جدیت، مطالب درسی و مفاهیم پیچیده فقهی، اصولی، ادبی را از حوزه علمیه کهن نجف به سرتاسر عالم بخصوص در روستا های دور افتاده کشور ما گسترش دادند. قلمرو این آموزش اختصاص به طلاب و دانشجویان نداشته و عموم مردم را نیز شامل می گردید؛ بزرگان امروز جامعه ما نسل تربیت یافته فرهیختگانی، بودند که با استفاده از سلاح قلم و زبان سهم بسزایی در تعمیق و گسترش اعتقادات و باورهای دینی داشتند. عموم مردم نیز با استفاده از جلسات عمومی و نشست های حضوری، ثمری از این باغ برچیدند که میوههای شیرین آن ایمان، اخلاص، امانتداری، صداقت، وجدان کاری و ده ها خصلت نیک انسانی است. امروزه سیاستگزاران امور فرهنگی با اختصاص هزینه های هنگفت، تلاش میکنند تا رفتار جامعه را به سوی امور دلخواه سوق دهند، اما علمای دلسوز، بارفتار شایسته و انفاس قدسیه ای شان نسلی را تربیت کردند که در داخل و خارج، مورد اعتماد همنوعان خود قرار گرفتند. به عنوان نمونه، عسکران مردم ما در دوران خدمت، مورد اعتماد صاحب منصبان بوده و کارگرانشان در داخل و خارج، به عنوان امین و کلید دار کارخانجات و دکان داران واقع شدند. از سوی دیگر در گذشته، ناهنجاری های اجتماعی مانند طلاق، اختلاف خانوادگی، دزدی، اعتیاد، قمار، و…در پایین ترین سقف ممکن قرار داشت که بدون ارتباط به فرهنگ سازی این بزرگواران نبود.
نقش این معلمان بی ادعا در حوزه های گوناگون بخصوص در گسترش علوم اسلامی از طریق تألیف، تدریس و تبلیغ بر کسی پوشیده نیست، اما بنا بدلایل متعدد تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میزان تأثیر گذاری این دلسوزان به سرنوشت مردم، چنانکه باید و شاید برجسته نشده است. بنا بر این، از باب ارج نهادن به مقام شامخ ایشان لازم است که خدمات علمی آن ها مکتوب گردد تا چراغ راهی برای آیندگان باشد.
یکی از این رجال برجسته و مفاخر بامیان باستان، حضرت آیت الله محمد حسن معروف به حاج آخوند قرغنه تو است. راجع به زندگی، فعالیت های علمی و اجتماعی ایشان متنی در دردسترس نیست و اطلاعات ذیل را جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای دکتر عظیمی نوه برادر ایشان از طریق تلفن بیان نمود. ایشان یاد آور شد که مرحوم حاج آخوند، جهت تحصیل دوبار به نجف مشرف شده ولی بعد از سفر اول، ابوی شان، مرحوم ملا علی حسین، بخاطر دلتنگی و درد هجران، نامه ای را ارسال و خواهان بازگشت فوری پسر میگردد. طلبه ای مشتاق، با دریافت نامه واطلاع از سلامتی پدر خوشحال، ولی در دوراهی اطاعت از فرمان پدر و ادامه جرعه نوشی از چشمه ای جوشان علم و آگاهی، قرار می گیرد. سفر آن زمان، به راحتی سفر امروز نبود و مشکلات(پیادهروی، تشنگی، گرسنگی و…) خاص خودش را داشت. بنابراین، خاطرات تلخ سفر، آشنایی با استوانه های علم و فقاهت، اساتید مبرز، همنشینی با طلاب مشتاق تحصیل و شیرینی حضور در فضای آرامش بخش نجف، جاذبه های بود که دل کندن از آن سخت می نمود. اما چه کند؟ نامه رسان می گوید که پدر رنجدیده از درد دوری، با هزاران امید و آرزوی دیدار، آن را نگاشته است. نامه ای که با اشک پدر امضا شده، ارتباط عمیق عاطفی پدر و فرزند را بر قرار می کند. خواندن آن باعث می شود که سوز دل پسر دور از وطن، با دل سوخته ای پدر پیر، گره بخورد. تصمیم گیری سخت بود ولی ایشان، درنگ را روا ندانسته و اطاعت قبلگاه را مقدم بر خواستههای علمی می داند… مدتی را در وطن می ماند اما مرحوم حاج آخوند که از نزدیک لذت درس در حوزهی کهن نجف و معنویت مناجات در کنار مرقد شریف حضرت علی علیه السلام را چشیده بود، دوباره آهنگ سفر نموده تا با سوغات بیشتری از علم و دانایی، به دیارش برگردد. اینکه چه مدت زمانی ایشان مقیم نجف بوده، معلوم نیست ولی بعد از بازگشت از نجف، فعالیت ها و ثمرات علمی ایشان زبانزد خاص و عام است. طبق روایت آقای عظیمی، حلقات درسی، نماز جماعت، حل و فصل دعاوی و قضایا بر قرار وحتی خود ایشان نیز بخش های از صمدیه را پیش ایشان تلمذ نموده است. مناطقی که حاج آخوند مشغول به تدریس بوده عبارتند از: قرغنه تو، پسرویه، شهیدان, سیغان و… امیدوارم دوستانی که راجع به ایشان مطلبی دارند ارسال کنند تا در بخش مربوطه گنجانده شود.
محمد رضایی